دو هفته و دو روزه که برگشتم به روتین همیشگیِ قشنگم اما دو هفته و چهار روزه که سرما خوردم و دیگه مزه ها رو متوجه نمیشم. با اینکه فرقی نمیکنه که غذا چی دارم میخوررم چون مزه اش رو که خیلی متوجه نمی شم و اون غذا فقط داره نقش سیر کردن منو ایفا می کنه ولی بعدِ یک هفته سوپ خوردن در وعده های ناهار و شام، هفته دوم را به باقالی پلو و ماهیچه مرغ شکم پر گذرانیدم. و این شد که در هفته دوم دوباره سرما خوردم و روز از نو و روزی از نو! متاسفانه یک نوع سوپ بیشتر بلد نیستم که می تونم به دو حالت قرمز و سفید بپزمش و الان از مزه هر دوی اونا گریزونم ... یاد خوشمزه های سفرم می افتم!
وقتی در سن 22 سالگی از یه کشوری وارد کشور دیگه ای شدم،خیلی متوجه تفاوت عادت های غذایی بین این دو کشور نشدم. همونجوری که تو یکی از پستای قبل مثال زدم، کانادا کشوری پر مهاجره. جوری که به جز جمعیت سرخپوستاش بقیه یا خودشون یا پدر و مادرشون و یا پدرو مادربزرگشون از کشورای اروپایی و آسیایی اومدن اینجا و خونه زندگی نوشونو شروع کردن. به همین دلیل عادات غذایی شون خیلی وابسته اس به کشور مبدا. مثلا تو خیابون های شهر ما که راه برین همه مدل رستوران از چینی و ژاپنی بگیر تا ایتالیایی و انگلیسی می بینین. مسلما غذاهای این رستوران ها خیلی با هم فرق دارند. منم وقتی به عنوان مهاجر وارد اینجا شدم، عادت های غذایی ایران رو ترک نکردم، در حدی که هر روز با خودم ناهار پلو و خورشت و یا پلو مرغ و ماکارونی آوردم سر کار. ولی چند هفته پیش که برای اولین بار وارد اروپا شدم ، به عمق این تفاوت ها پی بردم. پروازم از تهران به رم بود و ساعت 3 صب به وقت ایران. به دلیل برخی مشکلات فنی، پرواز تاخیر داشت و ما به جای ساعت 8 ساعت 12 رسیدیم رم. با اینکه غذای قابل قبو روتینی بو گندو...
ادامه مطلبما را در سایت روتینی بو گندو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : pinkpanther2 بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 2:22